معنی بادرنج
- بادرنج
- بالنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، ترنج، اترج، بادرنگ، بادارنگ، واترنگ، وارنگ، باتس، باتو
واژههای مرتبط با بادرنج
بادرنج
- بادرنج
- بالنگ
بادرنج
- بادرنج
- گیاهی است از تیره سدابیان و از نوع مرکبات که میوه اش بزرگ و بوزن بالغ بر یک کیلوگرم میرسد و منحصراً جهت تهیۀ مربا و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. ترنج. بالنگ. بادرنگ. رجوع به ترنج و بالنگ و بادرنگ شود. (از گیاه شناسی گل گلاب) (از گیاهان داروئی ج 1) ، خیار، برنج، ناخوشی و بیماری. (ناظم الاطباء)
بادسنج
- بادسنج
- آنمومتر
بادروج
- بادروج
- ریحان
بادرنگ
- بادرنگ
- ترنج، نوعی از خیار که خیار بالنگ نیز گویند، بالنگ
بادسنج
- بادسنج
- آلتی است که وزیدن باد را در دریا پیش از وزیدن نماید، و کنایه از شخص خودبین
بادسنج
- بادسنج
- خام طمع، خیال باف، خودبین، متکبر،
برای مِثال جمله نفس های تو ای باد سنج / کیل زبان است و ترازوی رنج آلتی برای اندازه گیری فشار باد و سنجش سرعت آن(نظامی۱ - ۳۹) ، که چند از مقالات آن بادسنج / که نه ملک دارد نه فرمان نه گنج(سعدی۱ - ۹۰)
بادرنگ
- بادرنگ
- بالَنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، تُرَنج، اُترُج، بادَرَنج، بادارَنگ، واترَنگ، وارَنگ، باتُس، باتو،
برای مِثال بین که دیباباف رومی در میان کارگاه / دیبهی دارد به کار اندر به رنگ بادرنگ گاهواره،(منوچهری - ۶۱) برای مِثال ای حبه دزد بوده ز گاواره تا به گور / وی زن به مزد تا به جنازه ز بادرنگ اسب راهوار(سوزنی- مجمع الفرس - بادرنگ)
بادهنج
- بادهنج
- بادآهنگ، دریچه، روزنه، دریچه که برای وزیدن باد باز کنند
