جدول جو
جدول جو

معنی اوغور

اوغور
اغر، یمن، شگون، فال نیک، خیر و برکت، عزم سفر
تصویری از اوغور
تصویر اوغور
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اوغور

اوغور

اوغور
ترکی خوشی فراوانی شگون (گویش گیلکی) سمت و مقصدی باشد که بان طرف رو کنند، برکت سعادت. یا اوغور بخیر. سفر بخیر، یا بد اوغور. بدیمن
فرهنگ لغت هوشیار

اوغور

اوغور
شگون و فال نیک.
- اوغور بخیر، مسافر را گویند، یعنی سفر خجسته و نیک عاقبت باد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

اورور

اورور
رستنی ها نباتات (بیشتر در آیین زردشتی بکار میرود)،جمع اورورها
اورور
فرهنگ لغت هوشیار

اویغور

اویغور
از قبایل ترک که در قرن دوم هجری در ترکستان ساکن شدند و به آیین مانوی گرویدند
فرهنگ فارسی عمید

ایغور

ایغور
اویغور. ایغر. ایغورها. قوم آسیایی ترک نژاد که اول بار در قرن هفتم میلادی در اطراف رود جیحون سکنی گزیدند و اهمیت یافتند. چندین شهر بنا کردند که از جمله قراقوروم است. اویغورها بسرعت قلمرو خود را بسط دادند و در اوایل قرن هشتم تمام مغولستان را از دست سلسلۀ تانگ خارج نمودند و مملکتی تأسیس کردند که از 745 تا 856 میلادی دوام یافت. سپس به ترکستان شرقی و به قسمتهایی از سرزمین ایالت کنونی سینکیانگ مهاجرت کردند در آنجا مملکت دیگری تأسیس نمودند که در قرن 13 میلادی مقهور مغول گردیدند. امروز قسمت زیادی از سکنۀسینکیانگ بزبان ایغوری تکلم میکنند و ممکن است از اعقاب ایغورها باشند. (دایرهالمعارف فارسی). رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ گزیده و اویغور شود
لغت نامه دهخدا

ایغور

ایغور
ملک معموری از ترکستان شرقی که در انتهای شرقی چین ممتد شده. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

اویغور

اویغور
یکی از اقوام ترک وتاتار است و در قرن پنجم میلادی از آسیا بقطعۀ اروپا تجاوز نمودند. در جهات شمال شرقی اروپا موجب خونریزی و ویرانی فراوانی گردیدند و تواریخ قرون وسطی شدت خونخواری اینان را بشکل موحشی روایت میکنند تا حدی که خوردن اطفال را به آنها منسوب میسازند و به احتمال مجارهای امروزی اولاد و یا شعبه ای از این قوم میباشند. اویغورها از زمانهای قدیم خط مخصوصی داشته و ادبیاتی بوجود آورده اند و پاره ای از آثار این ادبیات با این خط پیدا شده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا