جدول جو
جدول جو

معنی اشتربار

اشتربار
آن مقدار بار که بر پشت یک شتر حمل شود، بار شتر
تصویری از اشتربار
تصویر اشتربار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشتربار

اشتربار

اشتربار
شتربار. مانند خربار (خروار) اندازۀ معین باری در قدیم بوده است. اشتروار: شرط آن است که از زرادخانه پنجهزار اشتربار سلاح و بیست هزار مرکب... نزدیک ما فرستاده آید. (تاریخ بیهقی). و رجوع به اشتروار شود
لغت نامه دهخدا

اشتروار

اشتروار
اشتربار، آن مقدار بار که بر پشت یک شتر حمل شود، بار شتر
اشتروار
فرهنگ فارسی عمید

اشترخار

اشترخار
خارِشُتُر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اُشتُرگیا، راویز، کَستیمه، کَسیمه، شُتُرخار، شُتُرگیا، خاراُشتُر
اشترخار
فرهنگ فارسی عمید