معنی کرکفیز

کرکفیز: کفگیر، آلتی سوراخ سوراخ و دسته دار برای گرفتن کف روی پختنی ها یا ظرف کردن غذا، کفچه، کفلیز، کفچلیز، کفچلیزک، کفچلیزه، آردن، چمچه، کفچه

کرکفیز: کفکیر باشد و آن چمچه ای است سوراخ دار. (برهان) (آنندراج). کفچلیز. کفچلیزه. کفچلیزک. (فرهنگ فارسی معین) :
یاری دارم چنانکه حلقۀ...
باشداز چشم کرکفیز فزونتر.
سوزنی (از فرهنگ جهانگیری)

لغت نامه دهخدا

کر کفیز: چمچمه ایست سوراخ دار: (یاری دارم چنانکه حلقه چشمش باشد از چشم کر کفیز فزونتر) (سوزنی)

فرهنگ لغت هوشیار

فرهنگ لغت هوشیار

فرهنگ لغت هوشیار

لغت نامه دهخدا

کرکویه: کرکوی. شهری است از نواحی سیستان و مجوسان در آنجا آتشکدۀ بزرگی دارند. (از معجم البلدان). رجوع به کرکوی شود.
- آتش کرکویه، آتش کرکوی. رجوع به کرکوی و سرود آتشکدۀ کرکوی شود

لغت نامه دهخدا

کرکمیش: قلعه کموش. شهری است در شمال سوریه بر نهر فرات در جایی که نبوکدنصر در سال 605 قبل از میلاد صف نبرد آراست و فرعون نخو را هزیمت داد. (از قاموس کتاب مقدس)

لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

کرکیش: گیاهی است از تیره مرکبان که دارا گونه های دو ساله و پایا میباشد. ارتفاعش 30 تا 80 سانتیمتر است و معمولا در کنار جاده ها و روی دیوار ها و اماکن مخروب بحالت خود رو میروید. منشا اولی این گیاه را آسیای صغیر و بالکان نوشته اند ولی امروزه در غالب نقاط آسیا و اروپا بفراوانی میروید (در اکثر نقاط ایران خصوصا نواحی شمال فراوان است)، برگها گیاه مزبور نرم و برنگ سبز روشن و دارا تقسیمات دندانه دار است. نهنج گل آن دارا یک قسمت مرکزی برنگ زرد محصور در گلها زبانه یی سفید رنگ است. قسمت مورد استفاده آن گلها آنست اقحوان شجره مریم بابونه گاو چشم با بونه گاوی

فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با کرکفیز