جدول جو
جدول جو

معنی کاسک

کاسک
کاسکت، کلاه مخصوص فلزی که در هنگام موتورسواری، کار در معدن یا ساختمان و مانند آن ها برای محافظت از سر به کار می رود
تصویری از کاسک
تصویر کاسک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کاسک

کاسک

کاسک
کلاهخود، مغفر، ظرفی چوبین سفالین یا چینی گود که در آن چیزی خورند یا نوشند
فرهنگ لغت هوشیار

کاسک

کاسک
مصغر کاسه باشد. (برهان). مصغر کاس. (برهان قاطع چ معین، حاشیۀ لغت کاسک)
لغت نامه دهخدا

باسک

باسک
خمیازه، دهن دره، فاژ، فاژه، برای مِثال ای برادر بیار کاسۀ می / چند باسک زنم ز خواب و خمار (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۴)
باسک
فرهنگ فارسی عمید