معنی غلغله فکندن غلغله فکندن فریاد و هیاهو و آشوب برپا کردن، غلغله انداختن، برای مثال خیمه از این دایره بیرون فکن / غلغله در عالم بی چون فکن (امیرخسرو - لغتنامه - غلغله افکندن) تصویر غلغله فکندن فرهنگ فارسی عمید