جدول جو
جدول جو

معنی شهدا

شهدا
شهیدها، کشته شدگان در راه خدا، جمع واژۀ شهید
تصویری از شهدا
تصویر شهدا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شهدا

شهدا

شهدا
حاضر شاهد، عالم غیب و حاضر، یکی از اسما الحسنای خدا، کشته شده در راه خدا و دین جمع شهدا (ء)
فرهنگ لغت هوشیار

شهدا

شهدا
شهداء. جَمعِ واژۀ شهید:
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا.
ناصرخسرو.
رجوع به شهداء شود
لغت نامه دهخدا

شهدا

شهدا
نام محلی جنوبی اردکان است درفارس به مسافت دو فرسخ و نیم. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا

شهلا

شهلا
چشم زیبا، چشم فریبنده، زن سیه چشم، دارای رنگ سیاه چون رنگ چشم میش، رنگ میشی، نوعی نرگس که حلقه وسط آنسرخ یا بنفش است
شهلا
فرهنگ نامهای ایرانی

شهداد

شهداد
شاه عادل، داده شاه، شه (شاه) + داد (عدل)، نام بخشی از شهرستان کرمان، نام رودی در کرمان
شهداد
فرهنگ نامهای ایرانی

شهبا

شهبا
گونه ای باز که به رنگهای زرد خرمایی یا خرمایی تیره و سفید فام دیده میشود ولی بیشتر نوع سفید رنگ آن را بدین نام خوانند و رنگهای دیگر را غالبا بنام طرلان و قوش و باز نامند. این پرنده جزو شکاریان زرد چشم و اندامی بسیار شکیل و زیبا دارد. پنجه و منقارش پر قدرت و قوی است و چون به آسانی اهلی میشود جزو پرندگان شکاری مورد توجه شکارچیان است. محل زندگی شاهباز بیشتر در دشت های سیبری و قسمتهای شمالی چین و ترکستان است و در اواخر شهریور ماه مهاجرت کرده و دسته هایی از آن به کشور ما نیز وارد می شوند و اواسط اسفند ماه به موطن اصلی خود باز می گردند. محل استراحت و خوابگاه این پرنده بیشتر بر روی درختان متوسط القامه و شاخه های قوی و محکم است شهباز تیقون توغان طرلان باز فید
فرهنگ لغت هوشیار