جدول جو
جدول جو

معنی سخیه

سخیه
مؤنث واژۀ سخی، کریم، بخشنده، جوانمرد، رادمرد
تصویری از سخیه
تصویر سخیه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سخیه

سایه

سایه
حامی، پناه، منطقه تاریک پشت هر جسم، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، تصویری از کسی یا چیزیکه هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود،
سایه
فرهنگ نامهای ایرانی

آخیه

آخیه
ستور بند میخ پیچ میخ آخور آبرو، زینهار، پیمان ستوربند میخ آخور
آخیه
فرهنگ لغت هوشیار

سایه

سایه
سیاهی بدن انسان یا هر جسم دیگر که در برابر آفتاب یا روشنائی چراغ بر روی زمین منعکس گردد
فرهنگ لغت هوشیار