حالت و چگونگی دندان زن. دندان زدن، عدوات و دشمنی و خصومت. (ناظم الاطباء). برابری کردن. (انجمن آرا) (از غیاث) (از آنندراج) : کسی که با تو به دندان زنی برون آید بود زمانه مر او را به قهر دندان کن. سوزنی (از آنندراج). رجوع به مادۀ دندان زدن شود
آنچه وقت استماع سخن اول از عروس به عروس دهند چنانچه رونما وقت دیدن روی به او دهند، و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (آنندراج) : چو از لب عقد مروارید راندی به دندان رنجش اول دل ستاندی. اشرف (از آنندراج)
که دندانی تیز و برنده دارد، بی رحم وظالم و جفاکار و متعدی. (ناظم الاطباء) : هرکه را نوبتی ز دندان تیز در جراحت بماند پیکانش. سعدی. ، بدخواه و حسود. (ناظم الاطباء)