جدول جو
جدول جو

معنی دندان نیش

دندان نیش
چهار دندان نوک تیز که دو در بالا و دو در پایین در کنار دندان های پیش جا دارد، ناب
تصویری از دندان نیش
تصویر دندان نیش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دندان نیش

دندان پیش

دندان پیش
در علم زیست شناسی دندان های تیز جلو دهان که دو در بالا و دو در پایین قرار دارند، ثنایا
دندان پیش
فرهنگ فارسی عمید

دندان پیش

دندان پیش
نام هر یک از چهار دندان که دو بر بالا و دو به زیر است در پیش دهان و آنرا به تازی ثنیه و جمع آنرا ثنایا گویند
لغت نامه دهخدا

دندان پریش

دندان پریش
چوبی یا استخوانی که بدان دندان را پاک کنند خلال
دندان پریش
فرهنگ لغت هوشیار

دندان گیر

دندان گیر
چیزی که در دسترس و درخور استفاده باشد، حیوانی که گاز بگیرد، آنچه دندان به آن گیر کند و قابل جویدن باشد
دندان گیر
فرهنگ فارسی عمید

دندان زنی

دندان زنی
حالت و چگونگی دندان زن. دندان زدن، عدوات و دشمنی و خصومت. (ناظم الاطباء). برابری کردن. (انجمن آرا) (از غیاث) (از آنندراج) :
کسی که با تو به دندان زنی برون آید
بود زمانه مر او را به قهر دندان کن.
سوزنی (از آنندراج).
رجوع به مادۀ دندان زدن شود
لغت نامه دهخدا

دندان رنجش

دندان رنجش
آنچه وقت استماع سخن اول از عروس به عروس دهند چنانچه رونما وقت دیدن روی به او دهند، و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (آنندراج) :
چو از لب عقد مروارید راندی
به دندان رنجش اول دل ستاندی.
اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

دندان تیز

دندان تیز
که دندانی تیز و برنده دارد، بی رحم وظالم و جفاکار و متعدی. (ناظم الاطباء) :
هرکه را نوبتی ز دندان تیز
در جراحت بماند پیکانش.
سعدی.
، بدخواه و حسود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا