جدول جو
جدول جو

معنی حفائظ

حفائظ
حفیظه ها، نگهداری ها و بازداشت از ناروا، حمیت ها، غضب ها، خشم ها، جمع واژۀ حفیظه
تصویری از حفائظ
تصویر حفائظ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حفائظ

حفائظ

حفائظ
جَمعِ واژۀ حفیظه. (اقرب الموارد). رجوع حفیظه شود
لغت نامه دهخدا

حفائر

حفائر
جَمعِ واژۀ حفیره. (اقرب الموارد). رجوع به حفیره شود
لغت نامه دهخدا

حفائر

حفائر
آبی است بنی قریظه را براه دست چپ حاجیان کوفه
لغت نامه دهخدا

حفایظ

حفایظ
جَمعِ واژۀ حفیظه. نگاهدارندگان از ناروا، یاددارندگان حمیت ها و خشم ها. (منتهی الارب). رجوع به حفیظه شود
لغت نامه دهخدا

حفاظ

حفاظ
آنچه مانع از دیدن یا بردن چیزی می شود مانند پرده و دیوار، نگهداری کردن، مواظب بودن، مراقبت، مواظبت
حفاظ
فرهنگ فارسی عمید

حفاظ

حفاظ
حافظ ها، نگهبانان، نگهداران، اَزبَر کنندگان، جمعِ واژۀ حافظ
حفاظ
فرهنگ فارسی عمید