جدول جو
جدول جو

معنی حاشیه دار

حاشیه دار
دارای حاشیه، آنچه حاشیه داشته باشد، کناره دار
تصویری از حاشیه دار
تصویر حاشیه دار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حاشیه دار

حاشیه دار

حاشیه دار
هر چیز پهن کناره دار.
- جامۀ حاشیه دار، ثوب مفروز
لغت نامه دهخدا

غاشیه دار

غاشیه دار
خادمی که مامور نگه داری زین پوش اسب مخدوم است، کنایه از خادم مطیع و فرمان بردار که در سفر همراه مخدوم خود باشد
غاشیه دار
فرهنگ فارسی عمید

غاشیه دار

غاشیه دار
خادم و مطیع. (آنندراج) :
مشتری اندر نمازگاه مر او را
پیشرو و جبرئیل غاشیه دار است.
ناصرخسرو.
گل سوار آید بر مرکب یاقوتین
لاله در پیشش چون غاشیه دار آید.
ناصرخسرو.
غاشیه دار است ابر بر کتف آفتاب
غالیه سای است باد بر صدف بوستان.
خاقانی.
حلقه بگوش لب تو گشت عقل
غاشیه دار لب تو گشت جان.
خاقانی.
خسروانش سزند غاشیه دار
کمر حکم او از آن بستند.
خاقانی.
زو بازمانده غاشیه دارش میان راه
سلطان دهر گفت که ای خواجه تا کجا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

ناصیه دار

ناصیه دار
پیشانی دار بلند اختر آنکه موی پیشانی دارد، آنکه پیشانی گشاده دارد. یاناصیه دارپاک 1 فرشته، صالح عابدزاهد: داغ نه ناصیه داران پاک تاج ده تخت نشینان خاک. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار