معنی چهارجوی چهارجوی در روایات، چهار نهر بهشتی که آب گوارا، انگبین، شیر و بادۀ خوشگوار در آن ها جاری است تصویر چهارجوی فرهنگ فارسی عمید
چهارجوی چهارجوی چهارنهر، ظاهراً چهارجوی بهشت باشد. در شعر ذیل: بزم چو هشت باغ بین باده چهارجوی دان خاصه که ساز عاشقان حورلقای نو زند. خاقانی لغت نامه دهخدا
چهارجوی چهارجوی چارجوی. شهری است در ساحل غربی جیحون از اعمال بخارا و به ملک خوارزم نزدیک است لغت نامه دهخدا
چهارسوی چهارسوی که چهارطرف و جهت دارد. چهارسو، مربع: و بدان صحیفه اندر انگشتری بود چهارسوی. (ترجمه تفسیر طبری) لغت نامه دهخدا
چهارسوق چهارسوق بازار، جای داد و ستد و خرید و فروش کالا، محل اجتماع و داد و ستد فروشندگان و خریداران، کوچۀ سرپوشیده که دارای چندین مغازه یا فروشگاه باشد فرهنگ فارسی عمید