معنی چغند - فرهنگ فارسی عمید
معنی چغند
چغند
گنده، ستبر، گره بزرگ، سفت و سخت و گلوله مانند
تصویر چغند
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چغند
چغند
چغند
موی را گویند که در پس سر گره کرده باشند. (برهان) (آنندراج). موی را گویند که بر قفا گره کرده باشند. (آنندراج). موی که در پس سر گره کرده باشند. (ناظم الاطباء). موی سر که بر قفا گره زده باشند.
لغت نامه دهخدا
زغند
زغند
آواز جانوران مانند سیاه گوش و یوز، آواز بلند صدای بلند
فرهنگ لغت هوشیار
چغنه
چغنه
سازیست که نوازند چغانه، چوبی است میان شکافته که جلاجلی چند برآن تعبیه کنند و بدان اصول نگاه دارند، نوایی است از موسیقی. گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار
چغندر
چغندر
هویجی باشد که در آتش داخل کنند و بر سه قسم است، چغندر قند، چغندر رسمی، و چغندر فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.