جدول جو
جدول جو

معنی چغند

چغند
گنده، ستبر، گره بزرگ، سفت و سخت و گلوله مانند
تصویری از چغند
تصویر چغند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چغند

چغند

چغند
موی را گویند که در پس سر گره کرده باشند. (برهان) (آنندراج). موی را گویند که بر قفا گره کرده باشند. (آنندراج). موی که در پس سر گره کرده باشند. (ناظم الاطباء). موی سر که بر قفا گره زده باشند.
لغت نامه دهخدا

چغنه

چغنه
سازیست که نوازند چغانه، چوبی است میان شکافته که جلاجلی چند برآن تعبیه کنند و بدان اصول نگاه دارند، نوایی است از موسیقی. گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار

چغندر

چغندر
هویجی باشد که در آتش داخل کنند و بر سه قسم است، چغندر قند، چغندر رسمی، و چغندر فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار