معنی چرخ کاری
- چرخ کاری
- شغل و عمل چرخ کار
تراش دادن فلزات، تراش کاری
دوختن با چرخ خیاطی
واژههای مرتبط با چرخ کاری
چرخ کاری
- چرخ کاری
- تراشکاری. تراش دادن فلزات. چرخ گری. سوهان کاری. نوعی صنعت که صنعتگر آنرا ’چرخ کار’ مینامیده اند. رجوع به چرخکار و چرخگر و چرخگری شود
چرخ ناری
- چرخ ناری
- کرۀ اثیر و عنصر آتش که بالای کرۀ هوا قرار دارد
چرخ کار
- چرخ کار
- کسی که با چرخ کار می کند، کسی که با چرخ چاقوتیزکنی کارد و چاقو تیز می کند، آنکه با ماشین تراش، فلزات را تراش می دهد، تراش کار
چرخ کار
- چرخ کار
- تراشکار. متخصص تراش دادن فلزات. چرخ گر. استاد صنعت تراشکاری. رجوع به چرخ کاری و چرخ گر و چرخ گری شود
اره کاری
- اره کاری
- عمل اره کشیدن
درختکاری
- درختکاری
- کاشت درخت نهال کاری
چرخ عصاری
- چرخ عصاری
- کراوش
چرخ حکاکی
- چرخ حکاکی
- چرخ کندگی
چکش کاری
- چکش کاری
- کوبیدن و صاف کردن فلزات با چکش
