جدول جو
جدول جو

معنی تاسف

تاسف
دریغ خوردن، افسوس خوردن، اندوهگین شدن، غمگینی
تصویری از تاسف
تصویر تاسف
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تاسف

تاسف

تاسف
اندوه خوردن، حسرت خوردن فسوس دژوان دریغ دریغ خوردن اندوه خوردن افسوس داشتن حسرت خوردن، افسوس دریغ، جمع تاسفات
فرهنگ لغت هوشیار

تاسف

تاسف
اسف، افسوس، اندوه، پشیمانی، تحسر، تلهف، حسرت، دریغ، غصه، غم، فسوس، لهف، ندامت، افسوس خوردن، اندوهناک شدن، حسرت داشتن، دریغ خوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

تاسی

تاسی
یکدیگر را به صبر فرمودن پیروی رویکرد، شکیبایی پیروی کردن اقتدا کردن، شکیب ورزیدن شکیبایی کردن، پیروی اقتدا، شکیبایی
فرهنگ لغت هوشیار