جدول جو
جدول جو

معنی بنج

بنج
شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بنگ، فنگ، زمرّد گیاه، زمرّدگیا، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
تصویری از بنج
تصویر بنج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بنج

بنج

بنج
اصل. (منتهی الارب) (آنندراج). اصل. ریشه. نژاد. نسب. (ناظم الاطباء). اصل بابونج. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، از بند خلاص کردن. از قید رها کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بنج

بنج
دو زن را گویند که یک شوهر داشته باشند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (برهان). هوو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بنانج
لغت نامه دهخدا

بنج

بنج
بازگردیدن به اصل خویش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا