منسوب به گندم. آنچه با گندم تهیه کنند: نان گندمی، نوعی قلم مو که نوک آن پر مایه و پرپشت است و مینیاتور ساز های ایرانی آنرا بکار میبرند. این نوع قلم مو را برای صورت سازی و قلم گیریهای نازک و کلفت استعمال کنند مقابل نیزه یی. یا گندمیان. (جمع گندمی) تیره گندمیان یا غلات از بزرگترین تیره های نباتات تک لپه است و شماره جنسهای آن متجاوز از 3500 میباشد. غلات مختلف مانند گندم و جو و برنج و همه رستنیهایی که معمولا آنها را علف میگویند و در چمن زار ها بحالت طبیعی میرویند ازین تیره محسوب میشوند و در تمام مناطق سطح زمین میتوان آنها را یافت. گندم نمونه کاملی است ازین تیره
زِگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد سِگیل، وِردان، واروک، واژو، بالو، تاشکِل، آزَخ، زَخ، زوخ، آژَخ، ژَخ، ثُؤلول
منسوب به گندم. آنچه که از گندم تهیه کنند: اگر شما را عادت در سرای تان نان گندمین باشد جوین بدرویش نشاید دادن، یا زبان گندمین. زبان چرب و نرم: با زبان گندمین روزی طلب کردن خطاست طوطی شیرین سخن را شکر گفتار هست. (صائب) یا سخن (گفتار) گندمین. سخن شیرین و خوشمزه: سوی آن کس که عقل و دین دارد نان و گفتار گندمین دارد... (سنائی)
گرهی است سخت که از عضوی از اعضای آدمی بر آید آژخ ازخ ثولول زگیل: ثولول را به شهر من (گرگان) گندمه گویند و اندر بعضی شهر های خراسان ازخ گویند، گندم خرد کرده که در شوربا و هریسه کنند، میوه ای که پوسته درونی آن بر روی دانه چسبیده و پوسته خارجی نیز نازک است مانند گندم و جو