معنی فرخ قدم فرخ قدم خوش قدم، ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک استنیک پی، خجسته پی، فرّخ پی، سپیدپا، فرخنده پی، پی سفید، پی خجسته تصویر فرخ قدم فرهنگ فارسی عمید
فراخ قدم فراخ قدم آن که گامهای بلند و فراخ بردارد: به هیچ جا نرسد رهرو فراخ قدم جز آن فراخ قدم که ش دو عالم است دو گام. امیرخسرو. فراخ گام. رجوع به فراخ گام شود لغت نامه دهخدا
فرخ دیم فرخ دیم زیبا روی زیبا صورت جمیل: کی بود که باز بینم باز آن همایون لقا و فرخ دیم. (مسعود سعد 616) فرهنگ لغت هوشیار
فرخ دیم فرخ دیم فرخ روی، زیباروبرای مِثال کی بُوَد کی که بازبینم باز / آن همایون لقا و فرخ دیم (مسعود سعد - ۵۰۴) فرهنگ فارسی عمید
فرس قدیم فرس قدیم فارسی باستان، زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که در زمان هخامنشی متداول بوده و کتیبه هایی از آن به خط میخی باقی مانده است، پارسیِ باستان فرهنگ فارسی عمید
فیل قدم فیل قدم پیل قدم. (فرهنگ فارسی معین). پیل گام. که چون فیل راه رود و چون فیل گام نهد لغت نامه دهخدا