جدول جو
جدول جو
Ads

معنی فارغ کردن

تصویری از فارغ کردن
تصویر فارغ کردن
فارغ کردن
آسوده کردن، کنایه از زایاندن مثلاً ماما به سختی او را فارغ کرد، آزاد کردن، بی نیاز کردن
فرهنگ فارسی عمید