جدول جو
جدول جو

معنی غرور دادن

غرور دادن
فریب دادن، حیله کردن، کلک زدن، حقّه زدن، فریفتن، نارو زدن، خدعه کردن، مکر کردن، تنبل ساختن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، غدر کردن، چپ رفتن، دستان آوردن، سالوسی کردن، نیرنگ ساختن، تبندیدن، اورندیدن، ترفند کردن، شید آوردن، کید آوردن، مکایدت کردن، پشت هم اندازی کردن، گربه شانه کردن
تصویری از غرور دادن
تصویر غرور دادن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غرور دادن

غرور دادن

غرور دادن
فریفتن. گول زدن. اغواء: کاراین قوم دیگر است و سلطان را غرور میدهد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 548). و از دیگر سوی مسیلمه دعوی نبوت می کند و غرور میدهد. (ترجمه تاریخ اعثم کوفی ص 11).
توغرورش دهی او چیره شود
ظن برد کو نه رهی ابن عم است.
خاقانی.
ملک رها کن که غرورت دهد
ظلمت این سایه چه نورت دهد!
نظامی.
داده شه را به نام نیک غرور
و او ز تعلیق نیکنامی دور.
نظامی
لغت نامه دهخدا

درود دادن

درود دادن
نماز گزاردن، سلام رساندن، آفرین و تحنیت گفتن
درود دادن
فرهنگ لغت هوشیار