جدول جو
جدول جو

معنی عیب جویی

عیب جویی
تفحص عیب و خطای دیگران، نکته گیری، خرده گیری
تصویری از عیب جویی
تصویر عیب جویی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عیب جویی

عیب جویی

عیب جویی
عمل عیبجو. ایراد عیب ها و خطاهای دیگران. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) :
نه کم زآیینه ای در عیب جویی
به آیینه رها کن سخت رویی.
نظامی.
، تفحص معایب دیگران. (فرهنگ فارسی معین) ، نکته گیری و نکته سنجی و خرده گیری. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

عیبجویی

عیبجویی
تفحص معایب دیگران، ایراد عیبها و خطاهای دیگران، نکته گیری خرده گیری
فرهنگ لغت هوشیار

عیب پوشی

عیب پوشی
اغماض از سهو و خطای دیگران. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا