جدول جو
جدول جو

معنی صاحب نفس

صاحب نفس
آنکه نفسی گیرا دارد، کسی که دعایش اجابت می شود، برای مثال با زنده دلان نشین و صاحب نفسان / حق دشمن خود مکن به تدبیر خسان (سعدی - لغت نامه - صاحب نفس)
تصویری از صاحب نفس
تصویر صاحب نفس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صاحب نفس

صاحب نفس

صاحب نفس
مستجاب الدعوه. آنکه دم او را اثری است:
با زنده دلان نشین وصاحب نفسان
حق ْ دشمن خود مکن به تدبیر خسان.
سعدی.
آنانکه شب آرام نگیرند ز فکرت
چون صبح پدید است که صاحب نفسانند.
سعدی
لغت نامه دهخدا

صاحب نظر

صاحب نظر
روشن بین، کیشدان آن در امر یا اموری دارای نظر صایب است، دیندار متدین، عارف
فرهنگ لغت هوشیار

صاحب نسق

صاحب نسق
نرخ سنج از کارهای دیوانی زمان صفویان ماموری دولتی که موظف به تنظیم فهرست قیمتهای جاری و مسکوکات قلب بود (صفویان)
فرهنگ لغت هوشیار

صاحب افسر

صاحب افسر
صاحب تاج، دارای افسر، تاجدار
صاحب افسر گردون: کنایه از حضرت عیسی
صاحب افسر
فرهنگ فارسی عمید

صاحب نظر

صاحب نظر
کسی که دارای نظر و رای صائب است، آگاه، بینا، باریک بین، عارف، بلندنظر، بلندهمت، کسی که جمال و زیبایی را دوست دارد و با نظری پاک از مشاهدۀ آن لذت می برد، برای مِثال هرکسی را نتوان گفت که صاحب نظر است / عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است (سعدی۲ - ۳۴۱)
صاحب نظر
فرهنگ فارسی عمید