جدول جو
جدول جو

معنی صاحب دعوت

صاحب دعوت
کسی که مردم را به امری مذهبی یا سیاسی دعوت کند، لقب ابومسلم خراسانی
تصویری از صاحب دعوت
تصویر صاحب دعوت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صاحب دعوت

صاحب دعوت

صاحب دعوت
ابومسلم خراسانی: و اخبار ابومسلم صاحب دعوت عباسیان و طاهر ذوالیمینین و نصر احمد سامانی بسیار خوانده اند. (تاریخ بیهقی ص 387). و رجوع به صاحب الدعوه و ابومسلم مروزی شود
لغت نامه دهخدا

صاحب دولت

صاحب دولت
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، صاحِب اِقبال، خَجَستِه، فَرُّخ فال، خوش طالِع، بَختیار، بُلَندبَخت، خَجَستِه فال، جوان بَخت، فَرخُندِه بَخت، خَجَستِه طالِع، نیک اَختَر، مُستَسعَد، مُقبِل، فَرخُندِه طالِع، سَعید، سِفیدبَخت، اِقبالمَند، بُلَنداِقبال، شادبَخت، اَیمَن، نیکوبَخت، طالِع مَند، نِکوبَخت برای مِثال که از بی دولتان بگریز چون تیر / بُنه در کوی صاحب دولتان گیر (نظامی۲ - ۲۴۲)، توانگر، برای مِثال طریق و رسم صاحب دولتان است / که بنوازند مردان نکو را (سعدی۲ - ۶۸۳)، در تصوف عارف، عارف واصل
صاحب دولت
فرهنگ فارسی عمید

صاحب دولت

صاحب دولت
مقبل. خوش بخت. بختیار:
که از بی دولتان بگریز چون تیر
سرا در کوی صاحب دولتان گیر.
نظامی.
دست زن در ذیل صاحب دولتی
تا ز افضالش بیابی رفعتی.
مولوی.
پدر گفت: تو را ای پسر در این نوبت فلک یاری کرد... که صاحب دولتی در تورسید. (گلستان).
طریق و رسم صاحب دولتان است
که بنوازند مردان نکو را.
سعدی.
، عارف واصل: چون مرغ روحانیت طالب از بیضۀ بشریت بواسطۀ تربیت صاحب دولتی بیرون آید بعد از آن پروازگاه آن مرغ را جز حضرت ال̍ه کسی دیگر نمیداند. (انیس الطالبین ص 121) ، پادشاه: پس بگوی که خان داند که امروز مردم دو اقلیم بزرگ که زیر فرمان ما دو صاحب دولت اند، و بیگانگان دور و نزدیک از اطراف چشم نهاده تامیان ما حاصل دوستی بر چه جمله قرار گیرد. (تاریخ بیهقی ص 210).
آفرین گویان عالم آفرین گویان شده
پیش تخت چون توصاحب دولت از برنا و پیر.
سوزنی.
، مالدار (در تداول عامّه)
لغت نامه دهخدا

صاحب مروت

صاحب مروت
جوانمرد: علما گویند مقام صاحب مروت به دو موضع ستوده است، درخدمت پادشاه... یا در میان زهاد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا