معنی زردوز - فرهنگ فارسی عمید
معنی زردوز
- زردوز
- کسی که پیشه اش دوختن و ساختن پارچه های زری است، کسی که با تارهای زر نقش و نگار بر جامه می دوزد، زردوزی شده
تصویر زردوز
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با زردوز
زر دوز
- زر دوز
- آنکه با تارهای زرد گلابتون پارچه و جامه را نقش دوزد چکن دوز، پارچه زر دوزی شده
فرهنگ لغت هوشیار
زردوزی
- زردوزی
- عمل زردوز، هنر دوختن و نقش و نگار کردن بر پارچه و جامه با تارهای زر
فرهنگ فارسی عمید
زردو
- زردو
- دهی از دهستان زیدآباد است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا