جدول جو
جدول جو

معنی زاد برآمدن

زاد برآمدن
زاد برآمدن، پیر شدن، سال خورده شدن، پیر بودن
تصویری از زاد برآمدن
تصویر زاد برآمدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زاد برآمدن

بزاد برآمدن

بزاد برآمدن
مُرَکَّب اَز: ب + زاد + برآمدن، بسیارساله شدن. سالخورده شدن. بزرگسال شدن. کهل شدن. مکاهله. تبدین. اسنان. (تاج المصادر بیهقی)، تذکیه. کِبَر. (از دهار)
لغت نامه دهخدا

کار برآمدن

کار برآمدن
انجام یافتن امر سامان گرفتن امور: (همی تا بر آید بتدبیر کار مدار ای دشمن به از کارزار) (بوستان)
کار برآمدن
فرهنگ لغت هوشیار

گرد برآمدن

گرد برآمدن
بلند شدن گرد و غبار: سر مست اگر درآیی عالم بهم برآید خاک وجود ما را گرد از عدم برآید. (بدایع سعدی) گرد چیزی گردیدن طوف
فرهنگ لغت هوشیار

نام برآمدن

نام برآمدن
مشهورشدن سرشناس گشتن، یانام برآمدن بصفتی (کاری)، درآن صفت (کار) مشهورشدن، یانام برآمدن برآفاق (جهان) شهره جهان شدن: چون آفتاب از نظر گرم عمرهاست صائب برآمدست برآفاق نام ما. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار

شاخ برآمدن

شاخ برآمدن
پشیمانی. مجازاً بسیار پشیمان شدن. (فرهنگ نظام). کنایه از غایت پشیمان شدن. (آنندراج) :
غزال اگر بتو میداشت لاف یکسانی
برآمده ست کنون شاخش از پشیمانی.
سعید اشرف (از آنندراج و فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

کار برآمدن

کار برآمدن
انجام یافتن کار. سر و سامان گرفتن امور. جریان یافتن کار به میل و رضای شخص:
کنون آن همی مر ترا بایدا
که بی تو مرا کار برنایدا.
دقیقی.
همی تا برآید به تدبیر کار
مدارای دشمن به از کارزار.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

کام برآمدن

کام برآمدن
از چیزی حاصل شدن مراد. بمراد و آرزو رسیدن. نایل آمدن به آرزو. (از آنندراج). حاصل شدن آرزو. (مجموعۀ مترادفات ص 120). حاصل شدن مراد:
اگر ننگ باشد و گرنام من
بگویم برآید مگر کام من.
فردوسی.
ندانست کس در جهان نام اوی
بگیتی برآمد همه کام اوی.
فردوسی.
دل دادم و کام برنیامد
کام از لب یار برنیامد.
خاقانی.
گر همه کامم برآید نیم نانی خورده گیر
ور جهان بر من سرآید نیم جانی گو مباش.
سعدی.
به کام دل نفسی با تو التماس من است
بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام.
سعدی.
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزار ساله برآید.
حافظ.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد بجانان یا جان ز تن برآید.
حافظ.
نفس برآمد و کام از تو برنمی آید
فغان که بخت من از خواب درنمی آید.
حافظ
لغت نامه دهخدا