جدول جو
جدول جو

معنی دنبلیچه

دنبلیچه
دنبالچه، یک یا چند استخوان انتهای ستون فقرات، دمغازه، دنب غزه، دمبلیچه
تصویری از دنبلیچه
تصویر دنبلیچه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دنبلیچه

دنبلیچه

دنبلیچه
دم گونه ای که بر بن دنبۀ گوسفند آویخته است. (یادداشت مؤلف) ، استخوانی که در ته ستون فقرات گوسفند است. (یادداشت مؤلف) ، دمغزه. عصعص. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

دمبلیچه

دمبلیچه
دُنبالچه، یک یا چند استخوان انتهای ستون فقرات، دُمغازه، دُنب غَزه، دُنبَلیچه
دمبلیچه
فرهنگ فارسی عمید

دنبالچه

دنبالچه
آخرین استخوان ستون مهره ای که در انسان از التیام 4 یا 5 مهره بوجود آمده. وجود این استخوان در انسان بجای دم در حیوانات میباشد. در جانوران تعداد مهره های استخوان دنبالچه متعدد است و آنها اسکلت دم را تشکیل میدهند
فرهنگ لغت هوشیار

شنبلیله

شنبلیله
گیاهی است علفی و یکساله از تیره سبزی آساها به طول 30 تا 50 سانتی متر که در نواحی بحرالروم (مدیترانه) و یونان و ایران و آسیای صغیر و مصر و الجزایر روییده یا کشت میشود. برگهایش متناوب و مرکب از سه برگچه است که 4، 3 قسمت انتهایی برگچه ها دندانه دار است. گلهایش منفرد و رنگ زرد روشن یا بنفش و یا مایل برنگ سفید است. میوه این گیاه نیام خمیده و به طول 3 تا 10 سانتیمتر است و در درونش 5 تا 20 دانه جای دارد. دانه اش زاویه دار به طول 4 تا 6 میلیمتر است رنگ دانه ها از زرد حنایی تا قهوه یی تغییر می کند. بویش قوی و طعمش تلخ و معطر است شلمیز فریقه حلبه خلبه
فرهنگ لغت هوشیار

دنبالچه

دنبالچه
یک یا چند استخوان انتهای ستون فقرات، دُمغازه، دُنب غَزه، دُمبَلیچه، دُنبَلیچه
دنبالچه
فرهنگ فارسی عمید

زنگلیچه

زنگلیچه
زَنگوله، زنگ کوچک کروی شکل که به پای کودکان یا گردن چهارپایان می بندند
زَنگُل، زَنگُله، زَنگدان، ژَنگُله، ژَنگدان
زنگلیچه
فرهنگ فارسی عمید