معنی خیاره دار - فرهنگ فارسی عمید
معنی خیاره دار
- خیاره دار
- دندانه دار، آنچه دارای دندانه باشد مانند اره
تصویر خیاره دار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خیاره دار
خیاره دار
- خیاره دار
- چیزی که پهلوهای بسیار داشته باشد. (آنندراج). کنگره دار. دندانه دار. (یادداشت مؤلف) :
اگر بفکر کمندت فتد خیال چمن
خیاره دار بروید کدو بفصل بهار.
اشرف (از آنندراج).
خیاره دار نماید ز بس که موج شکست
فشرده همچو خیاری دلم ز هر سویش.
محمدقلی سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خزانه دار
- خزانه دار
- رئیس خزانه، تحویل دار، کنایه از حفاظت کننده
فرهنگ فارسی عمید