معنی خوش لحن - فرهنگ فارسی عمید
معنی خوش لحن
- خوش لحن
- خوش آواز، دارای آواز و صدای خوشایند و دلنشین
خوش خوٰان، خوش نوا، خوش الحان، خوش گو، خوش سرا، عالی آوازه
تصویر خوش لحن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خوش لحن
خوش لحن
- خوش لحن
- خوش آهنگ. آنکه آوازش مطبوع و دلپسند باشد. (ناظم الاطباء) :
سوزنی در باغ مدح میر عالم زین دین
بلبل خوش لحن و خوش دستان و شیرین نغمتی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
خوش بین
- خوش بین
- آنکه بنظر نیک در امور مینگرد مقابل بد بین، آنکه جهان آفرینش را پر از لطف و صفا می بیند مقابل بد بین
فرهنگ لغت هوشیار
خوش الحان
- خوش الحان
- خوش آواز آنکه صوت مطبوع و دلپسند دارد خوش آوازی
فرهنگ لغت هوشیار