معنی چشاندن چشاندن اندکی از یک چیز خوردنی در دهان کسی گذاشتن که طعم و مزۀ آن را بچشدکسی را وا داشتن که چیزی را تجربه کند تصویر چشاندن فرهنگ فارسی عمید