معنی جلی جلی مقابل خفی، واضح، روشن، آشکار، صیقل داده شده، پرداخت شده مثلاً خط جلی، رسا، شیوا، بلند مثلاً صلوات جلی تصویر جلی فرهنگ فارسی عمید