جدول جو
جدول جو

معنی جلمبر

جلمبر
جلنبر، آنکه جامۀ کهنه و کثیف و پاره پاره و جل مانند در بر داشته باشد
تصویری از جلمبر
تصویر جلمبر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جلمبر

جلنبر

جلنبر
کسی که جامۀ کهنه و کثیف و پاره پاره و جل مانند در بر داشته باشد
جلنبر
فرهنگ فارسی عمید

چلمبر

چلمبر
دهی است جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین که سردسیر و کوهستانی است و 287 تن سکنه دارد، آبش از چشمه سار. محصولش غلات و باغات. شغل اهالی زراعت و بافتن گلیم و جاجیم وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

لمبر

لمبر
تکان لرزش، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید. یا لمبر پیدا کردن دیواری. در قسمتی شکست برداشتن بدان سان که قسمت فوق آن بلرزد و بیم افتادن بود. قسمت زیر سرین از پشت گوشت سرین گوشت پشت ران
فرهنگ لغت هوشیار

لمبر

لمبر
تکان، لرزش، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید (بنا)
لمبر
فرهنگ فارسی معین