جدول جو
جدول جو

معنی جان ستدن

جان ستدن
جان کسی را گرفتن، کنایه از او را کشتن و قبض روح کردن، برای مثال چون به امر حق به هندستان شدم / دیدمش آنجا و جانش بستدم (مولوی - لغت نامه - جان ستدن)
تصویری از جان ستدن
تصویر جان ستدن
فرهنگ فارسی عمید