جدول جو
جدول جو

معنی ترخص

ترخص
جایز بودن، مرخص شدن، اجازه گرفتن، رخصت یافتن
تصویری از ترخص
تصویر ترخص
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ترخص

ترخص

ترخص
آسان فراگرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (از دهار) (از زوزنی). آسان گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آسانی گرفتن و رخصت یافتن. (آنندراج) :رخص له ترخیصاً فترخص، ای لم یستقص. (منتهی الارب).
- حد ترخص، در تداول فقه، مسافتی که چون مسافر از آن بگذرد روزه از او بیوفتد و نماز کوتاه گردد. رجوع به حد شود
لغت نامه دهخدا