جدول جو
جدول جو

معنی پری پیکر

پری پیکر
کسی که اندام بسیار زیبا مانند اندام پری دارد
تصویری از پری پیکر
تصویر پری پیکر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پری پیکر

پری پیکر

پری پیکر
که اندامی چون پری دارد:
فریب پری پیکران جوان
نخواهد کسی کو بود پهلوان.
فردوسی.
... و غلام پری پیکر... بالای سر بخدمت ایستاده. (گلستان).
ز لاحولم آن دیوهیکل بجست
پری پیکر اندر من آویخت دست.
(بوستان).
... برقص اندر آمد پری پیکری.
(بوستان).
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش بادۀ ناب.
حافظ
لغت نامه دهخدا

گرگ پیکر

گرگ پیکر
آنچه دارای اندام و پیکر گرگ باشد، درفشی که شکل گرگ بر آن منقوش باشد: شاه او را خلعت داد و علم گرگ پیکر بدو داد و سپاه او را نیز ترتیب داد
فرهنگ لغت هوشیار

پنج پیکر

پنج پیکر
نام یکی از بخشهای گرگان و بجای بش بوسقه برگزیده شده است. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا