جدول جو
جدول جو

معنی پرگاله

پرگاله
پاره ای از چیزی، حصه، پاره، لخت، وصله، پینه، پژگاله، پرکاله، برای مثال ماه تمام است روی دلبرک من / وز دو گل سرخ اندر او پرگاله (رودکی - ۵۲۹)
تصویری از پرگاله
تصویر پرگاله
فرهنگ فارسی عمید