جدول جو
جدول جو

معنی مشعل دار

مشعل دار
آنکه مشعل در دست گیرد و پیشاپیش دیگران برود
تصویری از مشعل دار
تصویر مشعل دار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مشعل دار

مشعله دار

مشعله دار
دارندۀ مشعل. مشعل دارنده. که مشعل به دست گیرد راه نمودن یا راه رفتن را: عالم ناپرهیزکار کوری است مشعله دار. (گلستان)
لغت نامه دهخدا

مشعلدار

مشعلدار
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین که 660 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

مشعلدار

مشعلدار
آن که مشعل حمل کند. دارنده و نگاهدارندۀ مشعل:
نازنین مگذار دل را کز پی پروانگی
ناز مشعلدار سلطان برنتابد هر دلی.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 880)
لغت نامه دهخدا

مفصل دار

مفصل دار
بند پایی یک فرد جانور از شاخه بند پاییان بند پا مفصلی الرجل. یا مفصل داران. بند پایان
فرهنگ لغت هوشیار

مشعله وار

مشعله وار
همچون مشعل سوزان و شعله ور:
ما و خاک و پی وادی سپران کز تَف و نم
آهشان مشعله وار و مژه سقا بینند.
خاقانی (چ عبدالرسولی ص 90)
لغت نامه دهخدا