جدول جو
جدول جو

معنی مسی

مسی
به رنگ مس، زرد مایل به قرمز، تهیه شده از مس
تصویری از مسی
تصویر مسی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مسی

مسی

مسی
منسوب به مس ساخته از مس: ظروف مسی. مسیحادم. آنکه دمش همچون عیسی مسیح باشد درزنده کردن مردگان و علاج بیماران
فرهنگ لغت هوشیار

مسی

مسی
به هندی کاکنج است و در بعضی بلاد اطریلال را به این اسم خوانند. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

مسی

مسی
شبانگاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (دهار) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

مسی

مسی
منسوب به مس. از جنس مس. ساخته شده از مس، گونه ای رنگ سرخ مانند رنگ مس. به رنگ مس. مسی رنگ، مس فروش. مسگر، یک قسم سَنونی معمول هندوستان که رنگ میکند دندانها را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مسی

مسی
بیرون آوردن نطفه از زهدان ناقه و پاک کردن رحم را. (از منتهی الارب) (آنندراج). خارج ساختن نطفه از رحم و فرزند از شکم. (تاج المصادر بیهقی) ، لاغر گردانیدن شتران را. (از منتهی الارب) (آنندراج) ، نرم رفتن و کم رفتن. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، به دست مالیدن و پاک کردن چیزی را، برکشیدن هر چیزی که باشد. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا