جدول جو
جدول جو

معنی گیاهناک

گیاهناک
جایی که گیاه بسیار روییده باشد، زمین پرگیاه
تصویری از گیاهناک
تصویر گیاهناک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گیاهناک

گیاهناک

گیاهناک
گیاه دار و دارای گیاه سبز، (ناظم الاطباء) : اِعشاب، گیاه ناک گردیدن جایی یعنی با سبزه و طراوت شدن، (از منتهی الارب) (صراح اللغه)، اصبحت الارض حیره، سبز و گیاهناک شد زمین، اَبَشّت ِ الارض، گیاهناک شد زمین، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

گیاهشناس

گیاهشناس
شناسنده گیاهان و دانا به علوم گیاهشناسی، نباتی، نبات شناس
گیاهشناس
فرهنگ لغت هوشیار

گاهنامک

گاهنامک
صورت پهلوی گاهنامه. رجوع به گاهنامه شود. و رجوع به ترجمه ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن چ 1 تهران صص 81 ببعد و 91، 289، 424 شود
لغت نامه دهخدا

گیاهدان

گیاهدان
دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس، واقع در 20هزارگزی باختر قشم، سر راه مالرو باسعید به قشم، محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 100 تن است، آب آن از چاه و باران تأمین میگردد، محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی صید ماهی و زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا