کریچ، خانۀ کوچک، خانه ای که فالیزبانان با شاخه های درخت برای خود درست می کنند، کرچه، گریچ، کومه، کازه، برای مثال داشت لقمان یکی کریچۀ تنگ / چون گلوگاه نای و سینۀ چنگ (مرزبان نامه - ۱۳۰)
کریجه. کریچ. کریج. خانه کوچک را گویند مطلقاً. (برهان) : که چو شه بر شکار کرد آهنگ راند مرکب بدین کریچۀ تنگ. نظامی. داشت لقمان یکی کریچۀ تنگ چون گلوگاه نای و سینۀ چنگ. سنائی. ، خانه ای که دهقانان از چوب و علف در کنار زراعت سازند. (برهان). رجوع به کریج و کریچ شود، بمعنی حفره و مغاک است. چاله. کریشک. (یادداشت مؤلف)
در کوچک، پنجرۀ خانه، روزن دریچۀ اطمینان: سوراخ و دریچه ای که در بعضی از ماشین ها ساخته می شود تا هر وقت بخار ماشین زیاد شود و خطر انفجار باشد خود به خود باز شود و بخار زاید را خارج سازد