معنی غرش غرش فریاد سهمناک، صدای مهیب، بانگ جانوران درنده، غرّشت، غرّه، ژغند، زغندغرش کردن: به غرش درآمدن، غریدن، بانگ مهیب برآوردنبه غرش درآمدن: غریدن، بانگ مهیب برآوردن تصویر غرش فرهنگ فارسی عمید