جدول جو
جدول جو

معنی شیشه گردان

شیشه گردان
حیله گر، مکار، حقه باز، شعبده باز، شیشه باز
تصویری از شیشه گردان
تصویر شیشه گردان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شیشه گردان

شیشه گردان

شیشه گردان
شیشه باز. محیل و شعبده باز و دغلباز. (آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به شیشه باز شود
لغت نامه دهخدا

شیشه گردن

شیشه گردن
اَحمَق، کُودَن، کَم خِرَد، اَبلَه، دَبَنگ، خام ریش، چِل، کَم عَقل، گول، نابِخرَد، بَدخِرَد، لادِه، دَنگِل، غَمر، کَردَنگ، گَردَنگَل، تاریک مَغز، اَنوَک، بی عَقل، فَغاک، ریش کاو، کَهسَلِه، تَپَنکوز، غُتفَرِه، کانا، خُل، خَرطَبع، کاغُه، سَبُک رای، دَنگ
شیشه گردن
فرهنگ فارسی عمید

شیشه گردن

شیشه گردن
کنایه از بی عقل و احمق باشد. (انجمن آرا) (ازفرهنگ اوبهی) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
این شیشه گردنان که از این خیمۀ کبود
بینام چون قرابه به گردن طنابشان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

شیشه گران

شیشه گران
دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل. جمعیت آن 197تن. آب از چشمه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

شبیه گردان

شبیه گردان
سجاهرگردان کارگردان نمایشهای مذهبی تعزیه گردان
شبیه گردان
فرهنگ لغت هوشیار

شیشه گرخانه

شیشه گرخانه
کارخانۀ شیشه سازی، کارگاه یا کارخانه ای که در آنجا آلات و ادوات و ظروفی از جنس شیشه درست می کنند
شیشه گرخانه
فرهنگ فارسی عمید

شیشه گرخانه

شیشه گرخانه
نام بازاری در تبریز، و بیشتر کتابفروشیهای تبریز در آن قرار دارد
لغت نامه دهخدا