جدول جو
جدول جو

معنی شمانیدن

شمانیدن
آشفته کردن، پریشان ساختن، رمانیدن، ترسانیدن
تصویری از شمانیدن
تصویر شمانیدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شمانیدن

شمانیدن

شمانیدن
ببانگ و غریو وا داشتن، رماندن، آشفته کردن پریشان ساختن، بیهوش کردن
فرهنگ لغت هوشیار

شمانیدن

شمانیدن
به بانگ و غریو داشتن، رماندن، آشفته کردن، پریشان ساختن
شمانیدن
فرهنگ فارسی معین

شمانیدن

شمانیدن
آشفتن. اضطراب کردن. پریشان کردن. حیران کردن. آشفته کردن. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از انجمن آرا) (آنندراج) ، پریشان شدن. (ناظم الاطباء) (از برهان) ، بیهوش شدن. (ناظم الاطباء) ، بیهوش گشتن. (ناظم الاطباء) (از برهان) ، ترسانیدن. (ناظم الاطباء) (ازبرهان) (از انجمن آرا) ، نفس نفس زنان گردیدن از تشنگی و دم بدم نفس کشیدن از تشنگی. (ناظم الاطباء) (از برهان). تاسه. به شماره افتادن نفس. بهر
لغت نامه دهخدا

خمانیدن

خمانیدن
خم کردن، کج گردانیدن، تقلید کردن، گفتگو و حرکات و سکنات مردم بطریق مسخرگی، تقلید از حرکات و اقوال
فرهنگ لغت هوشیار