جدول جو
جدول جو

معنی سیاه تلو

سیاه تلو
از درختان جنگلی ایران، قره تیکان، چنگل، ککت
تصویری از سیاه تلو
تصویر سیاه تلو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیاه تلو

سیاه تلو

سیاه تلو
درختی است از تیره عناب که اغلب گونه هایش درختچه میباشند و در اکثر نقاط جنگلهای شمالی ایران در قسمت های خشک جنگل وجود دارد سیاه تلی قره تیکان ویله بور اسکلم تلی کرکت ورگان شبه صامور
فرهنگ لغت هوشیار

سیاه تلو

سیاه تلو
درختچه ای است خاردار که نام علمی آن ’پالیوروس - اسپینا کریستی’ میباشد. این درختچه در سراسر جنگلهای شمال در جلگه و میان بند تا ارتفاع 1000 متر از سطح دریا یافت میشود. در ارسباران و بجنورد نیز میروید. آنرا در نور و گرگان سیاه تلو و سیاه تلی مینامند. (جنگل شناسی ج 2 صص 258- 259)
لغت نامه دهخدا

سیاه تلو

سیاه تلو
دهی است از دهستان استرآباد بخش مرکزی شهرستان گرگان. دارای 450 تن سکنه. آب آن از رود خانه جورولی و قنات. محصول آنجا برنج، غلات، توتون و سیگار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

سیاه تلی

سیاه تلی
درختی است از تیره عناب که اغلب گونه هایش درختچه میباشند و در اکثر نقاط جنگلهای شمالی ایران در قسمت های خشک جنگل وجود دارد سیاه تلی قره تیکان ویله بور اسکلم تلی کرکت ورگان شبه صامور
فرهنگ لغت هوشیار

سیاه قلم

سیاه قلم
اثر نقاشی که در آن فقط با سیاهی مرکب یا مداد کار شده و رنگ آمیزی نداشته باشد مقابل رنگی
فرهنگ لغت هوشیار

سیاه قلم

سیاه قلم
نوعی نقاشی که در آن فقط با قلم و مرکب سیاه یا مداد کار شده باشد
سیاه قلم
فرهنگ فارسی معین

سیاه قلم

سیاه قلم
در نقاشی، تصویری که با مداد یا مرکّب سیاه کشیده شده و رنگ آمیزی نداشته باشد
سیاه قلم
فرهنگ فارسی عمید