جدول جو
جدول جو

معنی سعایت

سعایت
سخن چینی کردن، بدگویی کردن از کسی نزد دیگری
تصویری از سعایت
تصویر سعایت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سعایت

سعایت

سعایت
سعایه: طرفه آنکه افاضل و مردمان هنرمند از سعایت و سطبر ایشان در رنجند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 415). ابوالحسن بن سیمجور عزل خویش از امارت خویش بسعایت او نسبت کرد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، خراج و باج گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پاره ای از بهای خود دادن مکاتب بجهت آزادی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سعادت

سعادت
خوشبختی نیکبختی اقبال مقابل شقاوت بدبختی جمع سعادات، میمنت خجستگی پیروزی. یا سعادت اخروی. آنست که هر نفسی باقی بماند تاابدالابدین بر بهترین حالات خود. یا سعادت دنیوی. عبارت از این است که هر موجودی باقی بماند بر طولانی ترین زمان ممکن بر بهترین حالات ممکن و تمامترین نتایج
فرهنگ لغت هوشیار