جدول جو
جدول جو

معنی سایه زده

سایه زده
آنکه یا آنچه سایه بر آن افتاده باشد، کنایه از جن زده، کسی که آسیب دیو و پری بر او رسیده باشد، برای مثال بس که زمین شد ز علم سایه دار / ماند چو سایه زدگان بی قرار (امیرخسرو- مجمع الفرس - سایه زده)
تصویری از سایه زده
تصویر سایه زده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سایه زده

سایه زده

سایه زده
بمعنی سایه دار وآن کسی باشد که او را جن گرفته باشد. (برهان). آنکه آسیب دیو و پری داشته باشد. (آنندراج) :
بسکه زمین شد ز علم سایه دار
ماند چو سایه زدگان بی قرار.
میرخسرو (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سایه گاه

سایه گاه
جایی که سایه دارد، سایبان، جای سایه، جای سایه دار
سایه گاه
فرهنگ فارسی عمید