جدول جو
جدول جو

معنی خون دل

خون دل
کنایه از غم، غصه، رنج و محنت بسیار، خون جگر
تصویری از خون دل
تصویر خون دل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خون دل

خون دل

خون دل
خونی متعلق به دل، کنایه از شیره و عصارۀ دل. عصارۀ زندگی:
خون دل شیرین است این می که دهد رزبان
زآب و گل پرویز است این خم که نهد دهقان.
خاقانی.
از خون دل طفلان سرخاب رخ آمیزد
این زال سپیدابرو وین مام سیه پستان.
خاقانی.
، کنایه از سخن موزون. (آنندراج) ، کنایه از سخنی که عاقبت دل را سروری بخشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) ، کنایه از غصه و اندوه و غم باشد. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء) :
چو اینست حال شکم زیر گل
شکر خورده انگار یا خون دل.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

خون دل

خون دل
دل خون. خونین دل:
بیا وز غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان.
حافظ
لغت نامه دهخدا

خان دل

خان دل
اشاره به کعبۀ معظمه است. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا