جدول جو
جدول جو

معنی حبات

حبات
حبه ها، یک دانه ها، یک حب ها، جمع واژۀ حبه
تصویری از حبات
تصویر حبات
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حبات

حبات

حبات
جَمعِ واژۀ حبه: چون مرغ در التقاط حبات ایشان را به منقارنقار برمیچیدند. (ترجمه تاریخ یمینی چاپی ص 350)
لغت نامه دهخدا

رحبات

رحبات
جمع رحبه، خاکهای خوب گستره ها درگاه ها میانسراها سرزمین وسیع و پر گیاه، ساحت خانه، وسط سرای جمع رحاب رحبات
فرهنگ لغت هوشیار

سبات

سبات
خواب خواب سبک خواب آسوده، خوابزدگی دراز خوابی خواب آلود گی از بیماری ها، آغاز خواب
فرهنگ لغت هوشیار

ثبات

ثبات
استقرار، قرار گرفتن، بر جای ماندن، پافشاری درد عاجز کننده از حرکت
فرهنگ لغت هوشیار