جدول جو
جدول جو

معنی پنج صد

پنج صد
پانصد، عدد اصلی، مرکب از پنج بار صد، «۵۰۰ »
تصویری از پنج صد
تصویر پنج صد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پنج صد

پنج صد

پنج صد
عددی از صدگانها. پانصد. خمسماءه:
ورا بد جهان سالیان پنج صد
نیفکند یکروز بنیاد بد.
فردوسی.
به بد (فریدون) در جهان پنج صد سال شاه
به آخر شد و ماند زو جایگاه.
فردوسی.
برین بگذرد سالیان پنج صد
بزرگی شما را بپایان رسد.
فردوسی.
دگر پنج صد درّ خوشاب بود
که هر دانه ای قطره ای آب بود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پنج سر

پنج سر
(قمار) پنج ورق متشابه که در بازی آس بدست یک تن آید مانند پنج آس یا پنج شاه و غیره
فرهنگ لغت هوشیار

پنج حس

پنج حس
پنج پولاب پنج سهش پنج قوت دریافت (سمع بصر شم ذوق و لمس) حواس خمسه، پنج قوه باطنی (حس مشترک خیال واهمه حافظه و متصرفه)
فرهنگ لغت هوشیار