معنی بهادرانه - فرهنگ فارسی عمید
معنی بهادرانه
- بهادرانه
- دلیرانه، مانند دلیران، از روی دلیری و شجاعت
تصویر بهادرانه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بهادرانه
بهادرانه
- بهادرانه
- دلیرانه. (آنندراج). متهورانه و دلیرانه. (ناظم الاطباء) ، بنای رفیع. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
بهار زینت باغی نه باغ بلکه بهار
بهار خانه مشکوی و مشک بوی بهار.
عنصری.
آئین عید کردی جشن بهار ساز
اندر بهارخانه چو بت خانه بهار.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
برادرانه
- برادرانه
- مانند برادر، به طور برادری، کنایه از محبت آمیز، از روی شفقت مثلاً نصیحت برادرانه
فرهنگ فارسی عمید