جدول جو
جدول جو

معنی بوی سا

بوی سا
سنگی که بر روی آن داروهای خوش بو می ساییدند
تصویری از بوی سا
تصویر بوی سا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بوی سا

بوی سا

بوی سا
و بوی سای، سنگی باشد که عطریات بر آن سایند، (برهان) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین)، سنگ صلایه، (ناظم الاطباء)، مداک، صلایه، صلاده، (زمخشری)، صلایه، (منتهی الارب)، مدوک، (منتهی الارب) :
این بوی سای این فلکی هاون
میسایدم بدستۀ آزارش،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

بوی سوز

بوی سوز
ظرفی که در آن آتش می ریزند و بخور دود می کنند، آتشدان، بخوردان، عودسوز، افسونگر، پریسای، برای مِثال تو پری من بوی سوزم گر بُوَد صد بوی خوش / بوی سوزی می کنم تا بشنوم بوی تو را (ملاطغرا - لغتنامه - بوی سوز)
بوی سوز
فرهنگ فارسی عمید